خوردن هوشمندانه معادل آموزش های تغذیه ای درکاهش وزن و قندخون موثر است

 براساس تحقیق اخیر خوردن هواشمندانه و مصرف غذا در پاسخ به نشانه های فیزیکی گرسنگی و سیری به اندازه ی تبعیت از دستورالعمل های بنیادی تغذیه ای درکاهش  وزن و قند خون در بالغین مبتلا به دیابت نوع 2 موثر است.

در این تحقیق میزان تاثیر دو نوع مداخله ی رفتاری با هم مقایسه گردید کاهش وزن شرکت کنندگان  درهر دو روش به اندازه ی یکسان بطور متوسط بین  سه ونیم تا 6 پوند (هر پوند برابر با 453 گرم است) گزارش گردید و بعد از سه ماه کاهش قابل توجهی در میزان قند خون مشاهده شد.  در نشست های هفتگی به این  افراد در گروه اول درمان، برنامه ی آموزشی مدیریت شخصی دیابت با تاکید بیشتر بر اطلاعات تغذیه ای و در گروه دیگر روش های هوشمندانه ی مدیتیشن  وانتخاب غذا آموزش داده می شود.همچنین انجام فعالیت های فیزیکی نیز به این افراد توصیه گردید.

برنامه های سنتی بیشتر شامل اطلاعات عمومی درمورد دیابت است اما با  تاکید بیشتر بر انتخاب غذا و تغذیه : چه انواعی از کربوهیدرات و چربیها وجود دارد  و چه مقدار از هر یک ازاین مواد غذایی را مجاز هستم بخورم؟ درخواندن لیبل غذاها باید به چه چیزهایی توجه کرد؟ انتخاب های سالم درهنگام غذا خوردن دررستوران چه مواردی هستند؟

 پرفسور Millerمی گوید: ما به مقایسه ی برنامه ی آموزشی سنتی دیابت با روش مداخله ی هوشمندانه در انتخاب غذا و خوردن پرداختیم در گروه دوم اهداف تغذیه ی خاصی مورد نظر نبود و ما از شرکت کنندگان خواستیم که قبل از خوردن غذا به گرسنگی یا سیری و میزان گرسنگی خود توجه کنند چند دقیقه وقت برای ارزیابی میزان گرسنگی خود صرف کنند وتصمیم بگیرند چه مقدار غذا بخورند وهنگامیکه احساس سیری کردند دست از غذا خوردن بکشند.

دکتر Millerمی گوید: ما دو راه مختلف را مطالعه کردیم و متوجه شدیم که هر دو روش مفید هستند این بدان معنی است که افراد مبتلا به دیابت می توانند درهنگام  خوردن غذا و انتخاب یک روش تغذیه ای سالم حق انتخاب داشته باشند. نتایج این تحقیق در شماره ی ماه نوامبر در ژورنال Academy of Nutrition and diabetesبه چاپ رسید.

 شرکت کنندگان بالغیین 35 تا 65 ساله اند که حداقل به مدت یک سال به دیابت  نوع 2 مبتلا بودند. تمام افراد شرکت کننده دارای نمایه ی توده ی بدنی 27 یا بیشترند که  نشاندهنده ی اضافه  وزن این افراد است ومیزان هموگلوبین A1Cآنها حداقل 7 درصد  بود(مقدار هموگلوبین A1C  نرمال باید برابر یا کمتر از 5.6  درصد باشد).

بیست و هفت نفر در برنامه ی mindful eatingیا خوردن هوشمندانه شرکت کردند. هر یک از این برنامه ها 8 هفته به طول انجامید وهر دو هفته یکبار  دوو نیم  ساعت جلسات آموزشی برگزار میگردید.

آموزگاران در روش خوردن هوشمندانه شرکت کنندگان را تشویق به انتخاب هوشمندانه برای خوردن و انتخاب غذاها کردند. آنها دانایی درونی افراد را تحریک ودانایی بیرونی آنها را در انتخاب بهینه ی غذاها برای افراد دیابتی  با آموزش ارتقا دادند. در هر جلسه با مدیتشین تجربیات و احساسات غذایی شرکت کنندگان را جهت دار می کردند. شرکت کنندگان CDهایی برای کمک به تمرین مدیتشین در خانه دریافت کردند.

دکتر Millerمی گوید: ما نشانه های بسیار زیادی برای خوردن داریم  که ما را به پیام های فیزیولوژیکی نرمال بدنمان راهنمایی می کند. خوردن هوشمندانه  به معنی منتظر ماندن برای آگاه شدن از این نشانه های فیزیوژیکی است. ما باید آگاهی کافی را به افراد در مورد زندگی متفکرانه و خوردن در پاسخ به گرسنگی  به جای عمل کردن به عادات و خوردن ناآگاهانه بدهیم.

مداخلات هوشمندانه همچنین شامل اطلاعات پایه ای در مورد درمان تغذیه ی طبی می باشد ارتباط بین کالری مصرف شده، مصرف چربی و کربوهیدرات، تنظیم وزن و قندخون. در مقابل در برنامه ی انتخاب هوشمندانه  به خصوص بروی وضعیت بیماری دیابت شامل فاکتورهایی که می تواند به تشخیص بیماری کمک کند، عوارض شایعی نظیر بیماری های قلبی، کلیوی ، تخریب عصب و مشکلات بینایی و سکته ، اهمیت کنترل قندخون و انتخاب غذاهای  مناسب هنگامیکه میزان قند خون بسیار بالا است، تاکید می شود. هر جلسه ی درمان  تغذیه ی طبی شامل بحث در مورد اهداف میزان کالری دریافتی،  درصد کربوهیدرات و چربی در یک رژیم غذایی ایده ال وکنترل وعده های  سروینگ است. در بسیاری از جلسات بروی 15 تا 20 دقیقه پیاده روی برای داشتن فعالیت فیزیکی منظم تاکید می شود. انتخاب غذاهای سالم در موقعیت های  خاصی نظیر تعطیلات مسئله ای بود که دراین برنامه ها بروی آن پافشاری شده است. این مداخلات بمدت سه ماه ادامه یافت. محققین میزان سلامت شرکت کنندگان و عادات تغذیه ای آنها بعد از پایان  برنامه ها و سه ماه بعد از پایان تحقیق  اندازه گیری کردند.

کاهش وزن و بهبود میزان هموگلوبین A1Cدرهر دو گروه بعد از 6 ماه پیگیری، مساوی بود. شرکت کنندگان در گروه انتخاب هوشمندانه مقدار بیشتری حدود 6 پوند بیشتر از گروه دیگراز وزنشان کاسته شد  ( در گروه دوم 3.5پوند بطور متوسط از وزن شرکت کنندگان  کاسته شد) ،اما این تفاوت درآنالیزهای آماری معنی دار نبود. میزان هموگلوبین A1Cدر هر دو گروه کاهش یافت این کاهش چیزی حدود 0.7تا 0.8  درصد بود که از نظر کلینیکی کاهش معنی داری  بود که این میزان کاهش معادل کاهش از طریق مصرف برخی داروها می باشد. چنانچه این کاهش در طول زمان حفظ شود سبب کاهش چشمگیر عوارض  دیابت خواهد شد.

درهر دوگروه میزان دریافت کالری به یک اندازه کاهش یافت و مصرف غذاهایی با ایندکس  گلایسمیک بالا که بسرعت هضم می شوند و قند خون را بالا می برند نیز کاهش  یافت.

دکتر Millerمیگوید: آموزشهای تغذیه ای بخصوص برای افرادیکه به تازگی دیابت  در آنها تشخیص داده شده است مهم است، مدیتیشن متفکرانه و جهت دار و انتخاب در خوردن غذا هر دو به عنوان نیازهای اولیه ی آموزشی برای بیماران دیابتی محسوب می شوند.

 دکتر Millerمی گوید: شرکت کنندگان به خصوص با مفهوم انتخاب هوشمندانه  به عنوان یک  روش جایگزین بهداشتی و طبی تطابق یافتند، اگر چه تجربه ای درمورد آن روش نداشتند اما به خوبی  آنرا  پذیرفته و با آن تطبیق یافتند. درحقیقت هر دو روش از نظر  میزان تأثیر با هم برابر هستند وما باید به افراد اجازه دهیم تا خوردشان روش  مورد نظرشان را انتخاب کنند چنانچه مدیتیشن متفکرانه برای آنها مورد بهتر و موثرتری است می توانند آنرا بعنوان بهترین روش درمراقبت های پایه ای دیابت اجرا کنند.

  منبع:www.sciencedaily.com/releases/2012/11/121108181136.htm